افغانستان: سرزمینی برای همکاری منطقه‌ای

نشست تخصصی " افغانستان: سرزمینی برای همکاری‌های منطقه‌ای "به دبیری دکتر فائز دین­‌پرست عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی در تاریخ 1396/06/27 با حضور دکتر ماندانا تیشه‌­یار ، دکتر ابراهیم سرپرست سادات، دکتر حمید حکیم، دکتر سید رسول موسوی، دکتر جهانگیر کرمی و دکتر جعفر حق پناه در قالب سه محور اصلی؛ افغانستان، تحولات و وضع موجود، افغانستان و همکاریهای منطقهای (افغانستان و دولتهای منطقهای و فرامنطقهای) و روابط ایران و افغانستان در تالار دفاع دانشکده حقوق و علوم سیاسی برگزار شد.

افغانستان به عنوان یکی از همسایگان جمهوری اسلامی ایران، کشوری است که افزون بر همسایگی با جمهوری اسلامی ایران، دارای قرابتها و اشتراکات فراوان با ایران بوده و جزء حوزه تمدنی ایران محسوب میگردد. در کنار همه این موارد، مسائل دیگری چون شرایط ژئوپلیتیکی افغانستان نیز از جمله عواملی است که شرایط قابل توجه دیگری برای این کشور رقم زده و پتانسیل مناسبی را جهت تعامل با این کشور مهیا میسازد؛ به واقع میتوان افغانستان را سرزمینی برای همکاریهای منطقهای نامید؛ البته همکاریهایی که تا کنون و در مقام عمل به خوبی محقق نشده و از فرصتهای مناسب در این زمینه به درستی استفاده نشده است. لذا شناخت چالش‎های پیش روی این موضوع و ارائه راهکارهای مناسب، موضوعی است که میباید مد نظر قرار گرفته و به آن پرداخته شود. بر همین مبنا و جهت انجام این مهم، به شکلی نظام‎مند در سه بخش عمده به این مسأله پرداخته شده است که عبارتند از: 1- تحولات و وضع موجود افغانستان 2- افغانستان و همکاریهای منطقهای 3- ایران و افغانستان؛ که بر همین اساس و بنابر آنچه که بیان شد در هر بخش به مسائل مربوط به آن حوزه پرداخته میشود.

   افغانستان، تحولات و وضع موجود

مسائل داخلی افغانستان از جمله مواردی است که ریشه در گذشته و تاریخ آن کشور دارد. به لحاظ مفاهیم و انگارههای تاریخی و ذهنی شکل گرفته، شاهد قداست سلطنت نزد مردم افغان میباشیم و البته این به عنوان یکی از دلایلی است که هنوز و بعد از بعد فروپاشی نظام سلطنت در افغانستان، نظام با ثباتی در افغانستان وجود نداشته است.

در بررسی وضعیت داخلی و تحولات افغانستان و با واکاوی ریشههای بی ثباتی و ناپایداری در افغانستان، به چهار بحران میتوان اشاره نمود:

1.  بحران مشروعیت: در ظرف چهار دهه گذشته نظامهای حاکم و دولتهایی که در افغانستان بر سر کار آمدند، هیچ یک نتوانستهاند مشروعیت لازم را کسب کنند و در این مدت شاهد بحران مشروعیت در این کشور بودهایم. در طی این مدت، تمامی دولتهای حاکم مشروعیت فراگیر نیافته و به علاوه شاهد بودهایم که هریک از این دولتها با کنار گذاشتن بعضی اقوام، این موضوع را تشدید نیز نمودهاند. در کنار این مسأله، عدم مشروعیت بینالمللی نیز موضوع دیگری میباشد که با آن مواجه بودهاند مانند طالبان. در این کشور انتخابات و به طور کل رویههایی که میتوانند در این مسأله تأثیرگذار باشند نهادینه نشدهاند. در همین راستا است که ملاحظه میشود حکومت کنونی نیز با چنین مشکل و بحرانی روبرو میباشد. 

2.    بحران هویت: بحران هویت و وجود اقوام متعدد و تعلقات و تعصبات خاصی که وجود دارد از جمله مسائلی است که در راستای رسیدن به ثبات و ایجاد یک دولت مقتدر مرکزی در افغانستان همواره مشکل زا بوده است.

3.    بحران مشارکت: در کشور افغانستان اجماع ملی بر روی اهداف، منافع ملی و بالتبع سیاست خارجی بین اقوام وجود نداشته و به نوعی شاهد بلاتکلیفی سیاسی هستیم. شاید برگزاری نشستها و کنفرانسها جهت حل این موضوع (مشارکت سیاسی) و تقسیم وزارتخانهها، به نوعی گامی در جهت بهبود مشارکت سیاسی بوده، ولی واقعیت این است که این مشکل کامل حل نشده است، چرا که نظام این کشور ریاستی بوده و به علاوه دولت کنونی افغانستان نیز به دو دلیل: 1- ماهیت نظام و 2- نگاه پشتونها که مانع قدرتگیری بقیه میشود، هنوز نتوانسته است بر این مسأله فائق آید.

4.    بحران توزیع: توزیع امکانات و خدمات همواره متأثر از قدرت سیاسی و نظام حاکم بوده است و به دلیل فساد حکومت به نوعی شاهد شکاف طبقاتی در افغانستان بوده و این شکاف بین مرکز و پیرامون کاملا محسوس است.

 باید بیان داشت، مفهوم دولت ملت[1] در افغانستان شکل نگرفته و تعلقات قومی، مذهبی و ایالتی بر تعلقات ملی غالب است؛ بدیهی است که اگر تعلقات ملی وجود داشته و غالب باشد، دولت- ملت شکل میگیرد.

موضوع دیگر قابل اشاره در خصوص دولت کنونی افغانستان ماهیت این گونه دولتها میباشد. دولتهایی از این جنس، معمولا مشکلات خاص خود را دارند، که این موضوع در مورد افغانستان نیز صدق پیدا میکند. هرچند باید به این نکته اذعان داشت که با توجه به مشکلات این گونه دولتها- دولت کنونی افغانستان، بهتر از آنچه که در ابتدا نسبت به آن تصور میشد عمل نموده است.

با توجه به شرایط پیشین و کنونی میتوان گفت که در افغانستان انسجام لازم وجود نداشته و نگاه به بیرون است. در افغانستان امنیت شکننده است و ثبات چشم انداز روشنی ندارد.

با توجه به آنچه که بیان شد، در عرصه داخلی به نکات زیر میتوان اشاره نمود:

-         ریشه دار بودن مشکلات افغانستان (به ویژه به لحاظ داخلی)

-         بحرانهای داخلی و بی ثباتی

-         عدم شکلگیری و تثبیت مفهوم دولت ملت در افغانستان

-         مشکلات و چالشهای فراروی دولت وحدت ملی

-         غلبه تعلقات قومی مذهبی بر ملی

-         ویژگیهای ژئوپلیتیک افغانستان

   افغانستان و همکاریهای منطقهای (افغانستان و دولتهای منطقهای و فرامنطقهای)

در بررسی وضعیت افغانستان در چارچوب همکاریهای منطقهای و تعاملات آن با قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، اولین و به تعبیری مهمترین نکتهای که قابل اشاره میباشد، ژئوپلیتیک افغانستان میباشد. عوامل ژئوپلیتیکی افغانستان اعم از عوامل ثابت و متغیر مانند موقعیت، شکل، توپوگرافی (مرزها، ناهمواریها و شبکه آبها و رودها) و جمعیت از جمله عواملی هستند که در نقش این کشور در منطقه و نیز در عرصه بینالملل موثر میباشند. به لحاظ موقعیت و قرار گرفتن آن بین کشورهایی چون چین، ایران، پاکستان و آسیای مرکزی (حیاط خلوت روسیه)، واقع شدن در چهارراه شمال جنوب و شرق و غرب، قرار گرفتن در مسیر آسیا اروپا، باعث شده که افغانستان به عنوان منطقه حائل محسوب شود که این مفهوم آن را از نگرشهایی که در قالب مفاهیم قبلی به آن وجود داشت خارج نموده است؛ و البته در کنار موقعیت باید به سایر ویژگیهای ژئوپلیتیکی این کشور نیز اشاره کرد که بر نقش و تعاملات این کشور با سایر کشورها و تعاملات و نگرش کشورهای دیگر به افغانستان تأثیرگذار است.

در همین راستا شاهدیم بازیگرانی به مانند چین همینک در عرصه اقتصادی به خوبی از فرصتهای موجود استفاده کرده و از کشورهای دیگر در این عرصه فعالتر بوده است؛ و یا میتوان به پاکستان و عربستان اشاره نمود که - در راستای منافع خود- در ایجاد تنش و بی ثباتی افغانستان تأثیرگذارند (نمونه بارز این موضوع می توان به طالبان اشاره نمود که پروژهای بود آمریکایی که با پول سعودی و توسط پاکستان اجرا شد.). اما بی شک به عنوان بازیگر اصلی در افغانستان باید به ایالات متحده آمریکا اشاره نمود که با استراتژی جدید خود در این کشور به فعالیت و نقش آفرینی ادامه میدهد. در پاسخ به چرایی هزینه هنگفت آمریکا در افغانستان، در کنار اهمیت عوامل ژئوپلیتیک، باید به خواست آمریکا مبنی بر حاکمیت هژمونی خود در منطقه اشاره نمود؛ که البته در کنار این مهم، علت اصلی را میتوان در درون آمریکا دانست و نقشی که مجتمعهای نظامی صنعتی در این میان ایفا میکنند و در همین راستا هم هست که بحث منافع آنها از جنگ و اقتصاد جنگ مطرح میشود.

در مقام بررسی ویژگیهای استراتژی جدید آمریکا در افغانستان میباید به موارد زیر اشاره کرد:

1.    تعامل با پاکستان (43 درصد خاک افغانستان در دست طالبان میباشد و این بدین معناست که این مناطق در اختیار پاکستان  است.)

2.    قدردانی از هند، که طبیعتا این موضوع ناراحتی پاکستان را به همراه داشته و این امر بی ثباتی را تشدید میکند.

3.    این استراتژی زمان محور نیست، نتیجه محور است.

4.    اظهار به کمک آمریکا در پروسه دولت ملت سازی در کنار عدم دخالتش

5.    دادن اختیارات ویژه به نظامیان

6.    عدم اشاره به همکاریهای منطقهای و کشورهای منطقه. تنها به هند اشاره شده، که آن هم برای تذکر به پاکستان است.

همه نکات فوق نشان دهنده توجه کشورها و قدرتهای منطقه و فرامنطقهای به افغانستان بوده که سعی در شکل دهی، هدایت و راهبری شرایط به نفع خود دارند. البته بجاست که به این نکته اشاره شود که وجه مشخصه افغانستان بعد از 16 سال حضور خارجی، بی ثباتی بوده است. پس از 16 سال حضور آمریکا در افغانستان و قریب به 800 میلیارد دلار هزینه در این کشور و نیز کمکهایی که به متحدانشان کردهاند، اکنون شاهدیم که نزدیک به نیمی از خاک افغانستان در اختیار طالبان بوده و مسائلی مانند مواد مخدر، آدم ربایی، گروههای تروریستی و حملات تروریستی سال به سال افزایش یافتهاند و در واقع نامنی و بی ثباتی در این کشور بیشتر شده است، در عین این که سرمایهگذاری خارجی کاهش یافته است.

در بحث همکاریهای منطقهای، جمهوری اسلامی ایران پیشگام بوده و همواره بر این موضوع تأکید نموده است، و البته اَشکال متفاوتی را هم برای این مهم شاهد بودهایم؛ ولی نکته مهم این است که بازیگران اصلی در افغانستان -از آمریکا گرفته تا هند و پاکستان-، خواهان حضور و ایفای نقش ایران در این عرصه نمیباشند.

در خصوص پیمانهای همکاری منطقهای با محوریت و موضوع افغانستان و یا با حضور این کشور، باید به این نکته اشاره نمود همانطور که در اینگونه پیمانها ممکن است پیش بیاید، وجود مسائلی مانند اختلافات مرزی و ارضی، مداخله قدرتهای بزرگ و فرامنطقهای، ساختار نامتوازن قدرت در منطقه (پیمان)، بی ثباتی داخلی کشورهای عضو، و حتی موقعیت جغرافیایی اعضای پیمان از جمله مواردی است که باعث عدم حصول اهداف مورد نظر این گونه پیمانها میگردد. و در همین راستا، در چنین منطقهای، تروریسم، افراط گرایی و تندروی، جدایی طلبی و فرقه گرایی و مواد مخدر از جمله مواردی است که مشکلات مزبور را مضاعف مینماید.

نکته دیگر قابل اشاره، ذکر این واقعیت است که افغانستان امن و باثبات، امری است حیاتی که امنیت را برای همسایگان خود به ارمغان میآورد و این موضوعی است که از منظر دولتهای فرامنطقهای و غیرهمسایه، چندان اهمیت و رنگی ندارد. به واقع استفاده از فرصتهای موجود در افغانستان نیازمند این است که دولتهای بزرگ اراده و صداقت لازم را داشته باشند.

در هر حال ذکر دو نکته بسیار حائز اهمیت میباشد: 1- امنیت در افغانستان، در امنیت منطقه تأثیرگذار است و 2- همکاریهای منطقهای در کاهش تنشها و نزدیک کردن دیدگاهها موثر میباشد.

بر همین اساس، در خصوص بحث همکاریهای منطقهای و با توجه به مطالب بیان شده، در قالب مسائل مطرح و چالشهای موجود در این عرصه به چند نکته میتوان اشاره نمود:

-         تأثیر و اهمیت ژئوپلیتیک افغانستان

-         آسیبها و ضعفهای موجود همکاریهای منطقهای

-         فرصتها و تهدیدهای فرارو (آتی) همکاریهای منطقهای با موضوع/محوریت افغانستان

-         وجود مشکلات و ضعف در ضمانت اجرا و الزام اجرای تعهدات و تفاهم نامهها

-         مشکلات، نگرانیها و تهدیدات عمومی (مانند تروریسم و مواد مخدر)

-         ضعف در راهبردهای کلان جهت همکاری و استفاده از فرصتها

-         نگاه کشورها به همکاری اعم از دوجانبه یا منطقهای: (اهداف، برنامهها، راهکارها و منافع)

-         نقش قدرتهای بزرگ در روابط کشورهای منطقه و افغانستان

-         حضور، نقش و منافع دولتهای بزرگ و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای (به مانند آمریکا، عربستان، روسیه، چین، هند و پاکستان) در منطقه

-         عدم اجماع در منافع بازیگران

-         توسعه اندیشههای افراطی

-         توسعه تروریسم و نفوذ داعش در افغانستان

-         امنیت و ترتیبات امنیتی

-         ضعف راهکارهای (موجود و آتی) ارتقاء و گسترش همکاریها

-         وجود عواملی دیگر غیر از اقتصاد که بر همکاریهای منطقهای اثر میگذارد.

-         حمل و نقل و ترانزیت و انرژی

    روابط ایران و افغانستان

در بررسی روابط ایران و افغانستان، بی شک اولین نکتهای که خود مینمایاند، همسایگی، قرابت و اشتراکات موجود است که به نظر میباید روابط خوبی را رقم بزند؛ اما روابط ایران و افغانستان در عمل با فراز و نشیب فراوان همراه بوده به واقع باید بیان داشت که این همسایگی، اشتراکات و قرابتها در کنار فرصت، تهدیدها و معایبی را نیز به همراه آورده است؛ به تعبیری نزدیکی و انتظارات با یکدیگر رشد نکردهاند و در این زمینه مشکلاتی از سوی هر دو طرف وجود داشته است. مواردی مانند حضور آمریکا و ناتو در افغانستان، تأثیر و نفوذ عربستان در افغانستان و نزدیکی این دو کشور، توسعه اندیشههای افراطی و تقابل شیعه و سنی، توسعه تروریسم و نفوذ داعش در افغانستان، مواد مخدر، حق آبه هیرمند، مهاجرین افغانی حاضر در ایران و پدیده ایران هراسی در افغانستان از جمله موضوعاتی است که در روابط دو کشور موثر بوده است.

در این راستا هرچند میتوان گفت که دولت افغانستان تقریبا به خوبی توانسته با ایران و غرب تواما رابطه برقرار کرده و توازنی بین این دو برقرار نماید(در این زمینه موفق عمل نموده است)، ولی بی تردید باید به این مهم اشاره داشت که طرفهای ثالث بر روابط دو جانبه ما با کشورهای همسایه و از جمله افغانستان تأثیر گذار میباشند.

بی شک نزدیک به 2/5 میلیارد دلار مبادلات اقتصادی با افغانستان و حضور و نفوذ دولتهای منطقهای و فرامنطقهای معارض و رقیب در افغانستان، چیزی نیست که مطلوب ما باشد. لذا شناخت آسیب پذیریهای روابط دو جانبه و توجه به این نکته که نگاه ایران به همکاری (دوجانبه و منطقهای) با افغانستان چگونه است؟ هدف چیست و چه میخواهیم بکنیم؟ از جمله موضوعاتی است که میباید مورد توجه قرار گیرد.

بر همین اساس و در خصوص مسائل تأثیرگذار و نیز چالشهای روابط دو جانبه ایران و افغانستان میباید به نکات زیر اشاره نمود:

-         مشخصههای ژئوپلیتیکی افغانستان

-         آسیبهای موجود در روابط ایران و افغانستان (اعم از  دوجانبه  و  همکاریهای منطقهای)

-         نگاه ایران به همکاری اعم از دوجانبه یا منطقهای: (اهداف، برنامهها، راهکارها و منافع)

-         ضعف راهکارهای (موجود و آتی) ارتقاء و گسترش همکاریها

-         اقتصاد و اولویتهای اقتصادی

-         کم رنگ بودن دیپلماسی عمومی

-         حمل و نقل و ترانزیت و انرژی

-         فرصتها و تهدیدهای فرارو (آتی)

-         ضمانت اجرا و الزام اجرای تعهدات و تفاهم نامهها

-         مشکلات، نگرانیها و تهدیدات اعم از عمومی (مانند تروریسم و مواد مخدر) و دوجانبه  (مانند حق آبه هیرمند)

-         راهبردهای کلان جهت همکاری و استفاده از فرصتها

-         کم توجهی به فرهنگ به عنوان بستری مناسب برای همکاری

-         نقش طرفهای ثالث بر روابط ایران و افغانستان

-         تعارض و تقابل منافع ایران و دیگر بازیگران عرصه افغانستان

-         نقش و منافع دولتهای بزرگ و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای (آمریکا، عربستان، روسیه، چین، هند و پاکستان) در منطقه

-         حضور آمریکا در افغانستان

-         نزدیکی و نفوذ عربستان در افغانستان

-         توسعه اندیشههای افراطی و تعامل/تقابل شیعه و سنی

-         توسعه تروریسم و نفوذ داعش در افغانستان

-         ایران هراسی

-         مهاجرین

      -         امنیت و ترتیبات امنیتی



1.Nation State