تولید دانش و نظام رتبه‌بندی دانشگاه‌ها

پژوهشکده فرهنگ‌پژوهی نشست تخصصی "تولید دانش و نظام رتبه‌بندی دانشگاه‌ها" به دبیری دکتر حسین عبداللهی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی را مورخ 94/12/12 در تالار دفاع دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه برگزار نمود.

این نشست با حضور دکترعباس بازرگان استاد دانشگاه تهران، دکترمحمدامین قانعی راد استاد و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، دکتر حمیدرضا آراسته استاد دانشگاه خوارزمی، دکتر علی خورسندی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی با هدف تحلیل وضع موجود نظام آموزش عالی از لحاظ رتبه بندی و تولید دانش در دانشگاه های ایران با نگاهی به وضعیت جهانی و ارائه راهکارهایی برای ارتقاء سطح کمی و کیفی تولید دانش و ارتقاء جایگاه دانشگاه ها در نظام رتبه بندی برگزار شد.

چکیده مباحث:

  • تولید دانش اولین وظیفه دانشگاه است. انتظار دانشگاهیان از دانشگاه در اولین مرتبه تولید دانش است. اعضای هیات علمی که در تولید دانش توانمند باشند در آموزش نیز افراد موفقی خواهند بود.
  • در این نشست نسبت به بحث رتبه بندی دانشگاه ها دو دیدگاه مطرح شد: یک دیدگاه نسبتاً قوی به عنوان رد یا ورود جدی نقد به نظام رتبه بندی و یک دیدگاه که به رتبه بندی اهمیت زیادی می داد. بین اعضای شرکت کننده در نشست اختلاف نظرجدی وجود داشت که این خود نشانی از وجود اختلاف نظر در حد تئوریک در سطح جهان است. صاحبنظران درخصوص رتبه بندی نظرات مخالف و موافقی ابراز داشته اندازجمله استدلال ها برای عدم تاکید بر نظام رتبه بندی این است که به طور کلی دانشگاه‌های که دارای جایزه نوبل، پژوهشگران دارای استناد بالا یا مقاله‌های منتشر شده در مجله هایی همچون nature و science هستند در این رتبه بندی مورد بررسی قرار می‌گیرند لذا دانشگاهای ایرانی معمولاً قادر به رقابت با دانشگاهی مطرح دنیا در این زمینه نیستند. علاوه بر این، نظام رتبه بندی علمی دانشگاه‌های جهان تمرکز و جامعه هدف خود را بر دانشگاه‌های تحقیقاتی برتر دنیا قرار داده است. از آنجا که در شرایط کنونی و حتی در آینده نیز تاکید بر بعد آموزشی کارکرد دانشگاه ها می باشد تمرکز بر فعالیت های پژوهشی موجب کم توجهی به بعد آموزشی عملکرد دانشگاه ها خواهد شد. در کنار طرح این نقدها و در موافقت با اهمیت توجه به نظام رتبه بندی دانشگاه ها استدلال شد که به هر حال نظام رتبه بندی شاخص و سطحی از عملکرد را معرفی می کند که دانشگاه ها نباید نسبت به آن بی توجه باشند لذا برای رسیدن به سطحی از استانداردها باید به نظام رتبه بندی دانشگاه ها در سطح داخلی و در سطح جهان توجه نمود. بویژه اگر سیاست دانشگاه حرکت بسوی« بین المللی» شدن باشد لازم است حتماً نشانگرهای رتبه بندی در سطح جهانی مورد توجه واقع شوند.
  • رویکرد رتبه بندی دانشگاه ها بهترین راه برای بهبود کیفیت آموزش عالی نیست. نکته در رد یا پذیرش نظام رتبه بندی نیست بلکه در معیارها و نشانگرهای رتبه بندی و نیز آثار و تبعات آن بر کیفیت در آموزش عالی است. در حال حاضر رتبه بندی دانشگاه ها بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و کمک قابل توجهی به افزایش کیفیت آموزش در دانشگاه ها نمی کند. استدلال اصلی در این زمینه تاکید بر افزایش کمی مقالات و آثار منتشر شده و کم توجهی به بعد کیفیت محتوای مقالات می باشد.

یکی از نقدهای وارده بر رتبه بندی عدم امکام ورود مقالاتی است که غیر زبان انگلیسی هستند. تنها 50 درصد از علوم دنیا به زبان انگلیسی است. شاخص های رتبه بندی بیشتر بر پژوهش و تولید علم است در حالی که کار اصلی دانشگاه آموزش است و توجه به رتبه بندی به کیفیت آموزش لطمه می زند. همچنین رتبه بندی دانشگاه ها بیشتر سوگیری آکادمیک نسبت به دانشگاه های جامع دارد و این امر به نفع دانشگاه های غیر جامع نیست.

  • چهار عامل در شکل دهی به واقعیت دانشگاه موثرند:
  •  
    1. اجتماع علمی: که در ایران هنوز به عنوان یک نیروی مستقل شکل نگرفته است.
    2. دولت: که در پی تسلط بر دانشگاه است. دیوان سالاری دانشگاه را جهت می دهد. مثلاً از طریق شاخص تعداد مقالات چاپ شده که بیشتر یک شاخص تحمیل شده از سوی دولت به دانشگاه ها است.
    3. جامعه مدنی: تلاش برای تعریف علم و ویژگی های دانش. تلاش دانشگاه برای تأمین عدالت در جامعه، گسترش رضایت شهروندی، تعامل با جامعه، فراگیرکردن قانون، گسترش اخلاق گرایی و مسئولیت پذیری، کمک به فرهنگ پاسخگویی، افزایش کیفیت زندگی اجتماعی شهروندان. چه تعداد از مسائل جامعه توسط دانشگاه ها حل شده اند. این نوع قدرت در ایران کمتر مورد توجه بوده است.
    4. بازار: نظام رتبه بندی اخیراً به شدت تحت تاثیر سلطه بازار بر فضای دانشگاه است. انتظار می رود دانشگاه ها تولید علمی ای انجام دهند که به نوآوری در دنیای تجارت کمک کند. در غیر این صورت چنین تصور می شود که از قافله عقب مانده است. توجه به بخش خصوصی و کاهش نفوذ دولت مد نظر است.
  • برای ارزشیابی کیفیت آموزش عالی استاندارد جهانی نداریم اما در سطح منطقه ای ملاک ها و معیارهایی وجود دارد. برای تعیین کیفیت آموزش در دانشگاه باید اهداف و انتظارات بطور روشن تعیین شده باشد. چنانکه این اهداف و انتظارات روشن نباشد امکان تعیین کیفیت آموزش یا تعیین وضع موجود وجود ندارد.
  • متغیر و ظرایب نظام رتبه بندی در دانشگاه ها معمولاً تغییر می کنند؛ لذا امکان مقایسه نظام های آموزش عالی و دانشگاه ها بطور سالانه وجود ندارد.
  • نکته دیگر این است که آیا شرایط و امکانات برای ارتقاء واقعی رتبه در دانشگاه ها و بطور کلی آموزش عالی وجود دارد. بویژه از لحاظ سهم بودجه آموزش عالی نسبت به بودجه عمومی کشور.
  • به هر حال در سطح جهان بحث استاندارد سازی و رتبه بندی یک واقعیت است. اما نه به صورت تنها عامل در ارتقاء آموزش عالی بلکه به عنوان یکی از عوامل تعیین جایگاه دانشگاه ها چه در داخل کشور و چه در سطح بین المللی می توانند محرک و ملاکی برای سیاست گذاری و ارزشیابی عملکرد دانشگاه ها باشند.
  • نظام رتبه بندی دانشگاه ها یک نظام علمی و عینی نیست بلکه یک نظام ذهنی، ایدئولوژیک و وابسته به قدرت برای شکل دادن به دانشگاه است. همچنین نظام رتبه بندی در دانشگاه ها در حال حاضر شدیداً تحت تاثیر سلطه بازار بر فضای دانشگاه است. یعنی اثر بخشی دانشگاه در حوزه تجارت و اقتصاد مد نظر است (نوآوری در حوزه تجارت).
  • در برخی از ملاک های رتبه بندی دانشگاه ها، مثلاً فارغ التحصیلانی که جایزه نوبل دریافت کرده اند دانشگاه های علوم انسانی جایگاهی نخواهند داشت.
  • بازار جهانی آموزش عالی عاملی بوده برای توسعه توجه به نظام رتبه بندی دانشگاه ها. دانشگاه ها در سطح جهان به دنبال جذب دانشجویان خارجی هستند. درصورتی که بین المللی سازی دانشگاه هدف باشد لازم است به موضوع رتبه بندی توجه کنیم. هر چند با توجه به شرایط فرهنگی، قوانین و مقررات و نیز امکانات موجود در شرایط کنونی جذب دانشجوی خارجی عملاً امکانپذیر نیست.